دوست دارم هایی که گفتم را هنوز با خودم دارم از هیچکدامشان دست نکشیده ام بعضی از آنها را درون قلبم کاشته ام آنهایی که گل داده است را گذاشته ام پشت پنجره چشمانم هر کسی که رد می شود شاخه گلی از دوست داشتنم را به آنها میدهم خدا را چه دیدی شاید کسی یکی از همین شاخه گل ها را به تو رساند ????به قدری دوستت دارم که قدرش را نمی دانم ????به تن چون روح می مانی بمانی زنده می مانم ????خیال است آنکه بی یادت زمانی بگذرد بر من ????محال است آنکه از رویت زمانی رو بگردانم ????دل از دستم رها می شد اگر پایش نمی بستم ????ز شرمت دل نهان کردم که عیبم را بپوشانم ????بجز نام تو هر نامی بجز راه تو هر راهی ????اگر گفتم غلط گفتم اگر رفتم پشیمانم ????گهی یادت به سر دارم گهی نامت به لب دارم ????دمی خاموش خاموشم دمی دیگر خروشانم شبیهِ ساحل آغوش باز کن تا خیالِ دریا بودن کنم خدایم باش تا با شعر عبادت شوی مجنون بخوان مرا تا قاب بگیرم صدایت را و عشقی را که برای آن گریسته ام را فراموش نمیکنم شبها به بهانه ی کدام اتفاق به خوابم می آیی که پشت پلکهایم سرخ ِ قدم های تو می شود به وقت بیداری نگاهت را نوشتهام صدایت را بوسیده ام و لبخندت را سنجاق کردهام به دلم حالا تووووو هرچه میخواهی نباش من با علاقهات زندهام و با خیالت خوش
:: برچسبها:
دلنوشته غم فراق ,
|